سکه های ایران در دوران هخامنشی
مصور – گلاسه
یکی از دورههایی که بررسی سکههای آن دارای اهمیت است، دورة هخامنشی است. در این دوره سکة دریک طلا و شکل نقره ضرب میشود. در سال 548 ق. م، زمانی که کوروش هخامنشی آسیای صغیر را فتح کرد، یونانیان به استعمال سکه آشنایی داشتند و کرزوس از مدتها پیش از رواج سکه در شهرهای بزرگ بازرگانی مطلع بود و هر شهری سکة مخصوص خود را داشت. پس از آن که کرزوس به وسیلة ایرانیان مغلوب شد، ضرب همان سکههایی که در گذشته رواج داشت، ادامه یافت. کتاب حاضر، به سکهشناسی دورة هخامنشی اختصاص دارد.
سکه ، سندی مکتوب، کتابی کوچک و پر محتواست که ضرورت و شناخت آن از جهات مختلف قابل اهمیت است. زیرا همان طور که می دانیم، سکه یکی از اختراعات مهم بشر است که عوامل تشکیل دهنده آن عبارتند از :
«نوع فلز، نقش و نگار،محل ضرب، نوع خط، تاریخ ضرب، ابزار ضرب و …»
در سکه ، شناسایی مذهب ، اقتصاد ، هنر، اداب و رسوم، صنعت، سیاست و به طور کلی فرهنگ و تمدن نقش اساسی دارد و از طرفی مطالعه و بررسی سکه ، زوایای مبهم و تاریک تاریخ بشر را روشن می کند به ویژه آن سکه به نسبت دیگر یافته های باستان شناسی در طول تاریخ به علت وضعیت خاصی که دارد سالم تر به یادگار مانده است.
ارنست بابلون باستان شناس و سکه شناس دانشمند و عالیقدر فرانسه سالها موزه داری قسمت سکه ها را به عهده داشت و ضمناً عضو فرهنگستان وموسس موزه سکه در کتابخانه ملی پاریس بوده و تصنیفات و تالیفات بسیاری از خود به یادگار گذاشت با در نظر گرفتن اهمیتی که به تاریخ درخشان و تمدن ایران میداد، به تالیف کتاب حاضر پرداخت.
این کتاب که به همت والای انجمن اثارملی ایران ترجمه و در دسترس دانشمندان سکه شناس و علاقمندان به تاریخ ایران باستان گذاشته شده است، یکی از مهمترین و معتبر ترین اثاری است که نه تنها سکه های دوران هخامنشیان را از جهات سیاسی و اقتصادی و بازرگانی و هنری مشخص و معرفی می کند، بلکه اسناد یونانی و لاتینی و کتبیه هایی را که به زبانهای مختلف تا آن دوره کشف شده بود، مورد مطالعه و پایه و اساس خود قرار می دهد و یکی دیگر از راه گشائیها برای روشن شدن تاریخ ایران باستان می باشد.
فهرست
سکههای شاه بزرگ، سکههای شاهان تابعه و ساتراپها، شاهان و ساتراپهای آسیای صغیر، شاهان لیکیکه، سکههای جزیرة قبرس، و سکههای فینیقیه.
سکههای هخامنشی شامل سکههای دارای نشان شیر و گاو نر در دوره کوروش و کمبوجیه و سکههای دریک یا زریک ، سیگلوی که از دوره داریوش تا پایان هخامنشیان رواج داشت، میشود.
سکههای شاه بزرگ
در سده ۶ پیش از میلاد در ساردیس لیدیه ضرابخانهای وجود داشتهاست که از فتح ساردیس بدست کورش در ۵۴۷، از آن برای ضرب سکههای هخامنشی استفاده شد. این سکهها تصویر روبرویی از یک شیر و یک گاو نر را در روی سکه، که نمادی بوده که همراه نام پارسه وجود داشته، و دو چهارگوش حک شده بر پشت سکه داشتند.
در دوره داریوش نخست سومین پادشاه هخامنشی (۵۲۱ تا ۴۸۵ پیش از میلاد) به فرمان وی نخستین سکههای زرین «دریک» و سیمین سیگلوی که شهرت جهانی یافتند، ضرب گردید. سکههایی که مردم میتوانستند آنها را به آسانی در تمام سرزمین پهناور ایران یعنی از مصر تا هندوستان که بخش سترگی از جهان آنروز را پایهریزی میداد به کار برند و از این بابت دشواریهایی که میان قومها و ایالتهای گوناگون ایران در امر داد و ستد وجود داشت، بر طرف گردید. سکه دریک زرین تنها به فرمان شخص پادشاه ضرب میشد لیکن سکههای سیمین چنین وضعی نداشت. داریوش اجازه داده بود، تا ساتراپهای او سکههای سیمین مورد نیاز را در ضرابخانههای واقع درقلمرو فرمانروایی خود ضرب نمایند. سکههای دریک در کلیه کشورهای مجاور به ویژه یونان بسیار رواج داشت، به گونهای که بانکداران بیگانه با رغبت بسیار پول هخامنشی را میپذیرفتند و قسمت مهمی از داد و ستدها بانکی خود را با آن انجام میدادند.
سکههای زر را دریک (داریک) و سکههای سیم را سیگلوی میگفتند. وزن دریک ۸/۴۲ گرم و و وزن سیگلوی ۱۰/۷۵ گرم بود. عیار سکههای دریک بسیار بالا بود و با آزمایش روی نمونههای به دست آمده معلوم شدهاست که فلزش تنها ۳٪ آلیاژ میداشتهاست. این خلوص بالا باعث رواج این سکه شد و همواره سکههای طلای هخامنشی سخت معتبر بودند. در اواخر دوران هخامنشی دودریکی هم ضرب شد. کیفیت سکههای زر در تمام دوران هخامنشی ثابت ماند.
در دوره داریوش سوم، دو دریکی که به وزن ۸۰/۱۶ گرم و نیم دریکی که نصف دریک بود و از دید نقش نیز ناچیز تفاوتی با دریک و سیگلوی داشت، ایجاد گردید. بر پشت سکههای دریک و سیگلوی، بیشتر فرورفتگی نا به سامان چهارگوش یا چهارگوش مستطیل وجو دارد که دربعضی از این فرورفتگیها اگر دقت شود نقش دیده میشود.
دریکها و سیگلویها دارای نقش «کماندار پارسی» اند. این نقش در طول دو قرن سلطنت هخامنشیان تغییراتی داشت. از آنجا که سکههای هخامنشی تاریخ ضرب ندارند از روی قراین دیگر نقشهای مربوط به دوران هر پادشاه را تعیین کردهاند. سکههای هخامنشی جز موارد استثنایی تنها در یک سو دارای نقش هستند و پشت آنها معمولاً فرورفتگی مربع شکل و ناهمواریهای نامنظمی وجود دارد. اینها اثر قسمت برجستهٔ سندانیاست که هنگام چکشزدن بر سکه گذاشته میشد؛ و بر سکههای دریک داریوش سوم، تصویر کماندار، مانند کمانداران پیش از او نیزه به دست ندارد، بلکه به جای نیزه دشنه به دست گرفتهاست.
سکههای شاهان تابعه و ساتراپها
در شاهنشاهی هخامنشیان علاوه بر سکههای پادشاه بزرگ سکههایی در شهرهای یونانی ضرب میشده که متعلق به شاهانی بود که مجبور بودند به حکومت مرکزی شاهنشاهی ایران مالیات بپردازند و نیز از سکههایی از طرف ساتراپها که به ضرب آنها مبادرت میورزیدند.
وادینگتون میگوید: «حق ضرب سکه در تمام دوران تسلط ایرانیان بهطور رقابت و همزمان با سکه شاهی از طرف شهرها و حکام مختار محلها و ساتراپهایی که این مقام به ارث به آنان میرسید یا بر حسب مقتضیات به این شغل گماشته میشدند، اعمال میگردید.[۱]
در زمان هخامنشیان هیچیک از حکام و پادشاهان محلی حق نداشتند بدون اجازهٔ داریوش به نام خود سکه زنند، فقط اجازه داشتند با اجازهٔ داریوش سکهٔ نقره بزنند، چرا که ضرب سکهٔ طلا در انحصار مرکز بود.
برخی از سکه شناسان در پژوهشهای خود اشاره به نقوشی مانند جانور خوابیده یا سر جانور، یا سر اسب یا پرنده یا ماهی نمودهاند. در مجموعه سکههای «هخامنشی» (ارنست بابلون) سکهای است که در فرورفتگی پشت آن به گونه روشنی نقش قسمت جلوی کشتی دیده میشود. این سکه ضرب شهر کاری، در آسیای کهین است، زیرا یک حرف که نشانه این منطقهاست، بر روی آن فرورفتگی است.
بر روی شماری از سکههای شاهی هخامنشی نیز نشانهها موجود است که بتوان آنها را به واسطه تفاوتی که با نشانهها سکههای ضرب شده در شهرهای لیبی، یا مفیلی یا کیلیکیه دارند، ضرابخانه شهری را که سکه در آن ضرب گردیده تعیین نمود. به جز این نشانهها، نشانهها دیگر به همراه حروف نیز گاهی بر روی دو دریکیها مشاهده میگردد که چون این نشانهها بر روی سکههای ماژه که در بابل پس از دوران هخامنشی در مدت فرمانروایی خود ضرب زده و بر روی چند سکه اسکندر و سلوکوس نخست دیده شدهاست، میتوان باور داشت که این سکههای دو دریکی پس از دوره هخامنشی ضرب زده شده و محل ضرب بابل بودهاست. بر سکههای دو دریکی، یا شیارهای مواج با نقش دو هلال یا نقش قسمت جلو کشتی دیده میشود.
در زمان هخامنشیان بعضی ساتراپیها هم که در ادارهٔ امور داخلی خود آزاد میبودند سکههای مخصوص به خود ضرب میکردند که مثلاً تصویر الههٔ مورد پرستششان روی آنها نقش شده بود.
ساتراپهایی که در آنها سکه ضرب میشد:
- ششمین ساتراپی یعنی مصر و سیرنائیک
- پنجمین ساتراپی، یا ساتراپی سوریه، شامل عربستان و بینالنهرین از ناحیه خابور تا زاویه فرات، سوریه، فینقیه و فلسطین، جزیره قبرس
- چهارمین ساتراپی یا ساتراپی کیلیکیه که در قرن پنجم از طرف ایالات واقع در شمال کوههای توروس توسعه یافت و در آخر دوران هخامنشی قسمت شمالی سوریه بدان اضافه گردید.
- اولین ساتراپی یا ساتراپی ایونی که شامل نواحی پامفیلی، لیسی، کاری و پیزیدی و ایونی و آلودی، میشد.
- دومین ساتراپی که بدان ساتراپی سارد یا لیدی نیز میگفتند. شامل ایالات میسی، لیدی و سرزمینهای لوزونی ینها و کابالی ینها و هیت نی ینها.
- سومین ساتراپی که اغلب به نام ساتراپی فریگیه یا داس سیلیون، معروف بوده، علاوه بر ساحل هلسپونت شامل تمام نواحی مرکزی آسیای صغیر از کوههای توروس تا دریای سیاه میشد
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.